حتی اگه همه دنیا بگن اشتباهه من دوست دارم♥
by : x-themes

(((داستان عشق))))

اون روزو یادته که با هم قهر بودیم

  <")   (">

 (( )) ((  ))

بعد تو طاقت نیووردی اومدی منت کشی من

  <")       <")

 (( ))   (( ))

بهم قول دادی دیگه تنهام نذاری و ازم با یه بوس دلبری کردی

( ">(")

(( ) ( )

منم بخشیدمتو باهم آشتی کردیم.یادته؟؟

 

  )"><"(

(( ))  (( ))

ولی تو رفتی و برای همیشه تنهام گذاشتی

 

 (")

(( ))

 

خیلی دلم برات تنگ شده..

عکسی که اونروز انداختیمو هنوزم دارم.ببین اینجاست

 

 (")  (")

(( ))(( ))

 

چهار شنبه 15 خرداد 1398 19:12 |- mina -|

نه هم جنسیم

نه هم درد

ولی خوب حرف مرا می فهمد

دیوار اتاقم...

جمعه 13 تير 1393 16:22 |- mina -|

ای که از کوچه ی معشوقه ی ما میگذریمردد

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

هیچی خواستم بگم بن بسته..نرررررروچشمک

چهار شنبه 28 خرداد 1393 22:2 |- mina -|

می دونی خیلی بده حالت بد باشه و

هیچ کیو نداشته باشی که بگه دیوونه منو داری غم نداری...

واسه حرف کی خودتو ناراحت می کنی آخه؟؟؟

مگه حرف اونا واست ارزش داره؟؟؟

خیلی سخته وابسته بشی و ترکت کنن..

تو بمونی و یه دنیا خاطره....یه دنیا حرف..

یه دنیا حرف که اگه بود می خواستی باهاش بزنی..

میدونی خیلی درد داره وقتی دوستت نفهمتت

فقط سراغ این باشه که یه جوری حالتو بگیره..

وقتی به خاطر حسادتش تورو ناراحت کنه..

که بگه من از تو بهترمو تو هیچی حالیت نیست...

خیلی بده تازه یکم حالت خوب شده باشه

و خوش حال باشی ولی همون دوستت با یه حرف حالتو خراب کنه

میدونی خیلی بده وقتی تو تنهایی خودت

صدهزار بار خودتو سرزنش کنی که

چرا یه حرفایی رو زدی که نباید میزدی و

یه حرفایی رو باید میزدی ولی نزدی

میدونی خیلی درد داره وقتی درداتو تو گلوت بکشی

که دیگرانو بااشکات نگران نکنی...

 

شنبه 3 خرداد 1393 13:2 |- mina -|

مرا با خیالت تنها نگذار ...


خیالت اصلا به تو نرفته است !


مهربان نیست ...


آزارم می دهد .


دلم خودت را می خواهد

 

شنبه 20 ارديبهشت 1393 21:57 |- mina -|

رویم را برمی گردانم. نگاهت نمی کنم.

نه اینکه دوستت نداشته باشم... نه!... «دوستت دارم»

. بیشتر از آنچه که در باور تمام دنیا می گنجد...

تاب ندارم که غم را توی نگاه نازنینت ببینم...

چطور به آسمان گرفته چشمانت نگاه کنم و نلرزم؟!...

چطور ببینم و نشکنم؟!... تو بودی می توانستی؟!...

من بمیرم برای آن اشک هایی که نیلوفرانه پیچیده دور سبز نگاه مهربانت...

بمیرم برای غمی که بر شانه هایت آوار شده...

نازنین دلم...


نبینم غمت را... نبینم بی قرار باشی...

نبینم هوای گریه کنی... صدای آسمانی ات از بغض نلرزد... نبینم آسمان دلت ابری باشد...

نبینم بشکنی... طوفان نشود آرامش وجودت... نبینم غم دست روی شانه ات بگذارد...

هوای گریه داری؟... تمام عالم فدای چشم های خیس تو...

فدای آن مرواریدی که از آسمـان نگاه تو پایین می آید... نگذاری بر زمین بیافتد!...

مقدس اند این اشک ها... مطهرند... پاکند... نگذاری چشمی نامحرم ببیندشان!...

حیف از آن نگاه آسمانی که رنگ غروب بگیرد...


تو گریه نکن...
تو گریه نکن... بگذار من به جای هردویمان اشک بریزم...

تو گریه نکن... بگذار من به جای هردویمان اشک بریزم.....

بگذار شانه هایت را نوازش کنم تا نلرزند...

چشم هایت را ببند... آنقدر ترانه در خاطرم هست که برای به رویا رفتنت کافی باشد...

دلت اگر خواست، بگذار گرد غم را از روی شانه هایت پاک کنم...

بگذار دست های روشنت را ببوسم... بگذار هر چه اندوه است مال من باشد...
تو گریه نکن... آرام باش... بگذار من به جای هردویمان اشک بریزم...

 

دو شنبه 11 فروردين 1393 21:36 |- mina -|

سلام داداش امین

ببخشید وبت نمیام

نمیدونم چرا وبت واسم باز نمیشه

ببخشید

هرکاری کردم نتونستم نظر بذارم

عیدت خیلی مبارک

شاد و خوشال باشی

بابای

شنبه 9 فروردين 1393 19:47 |- mina -|

دیگرهیچ کس برایم اونمیشود.....

حتی خودش...

پنج شنبه 8 اسفند 1392 18:10 |- mina -|

وقتی نگاهت میکنم

رویا به باور میرسه

قلب زمین می ایسته

و دنیا به آخر میرسه

یه عمره که خیال تو

یه قسمت از وجودمه

ببین هنوز برای من

فرق میکنی تو با همه

((((هر نفسم پر میشه از عشق تماشا کردنت

یه عمر آزگاره که رها نمیشم از تبت)))))

 

 

پنج شنبه 3 بهمن 1392 12:44 |- mina -|

پشت این چشم ها ...

ابرها درگیرند ...

و من ...

کنار خنده هایت می مانم ..

در این دقایق دلتنگی ...

پنج شنبه 26 دی 1392 13:33 |- mina -|

I love all the stars in the sky, but they are

nothing compared to the ones in your eyes

من تمام ستاره های آسمون رو دوست دارم

ولی اونا در مقایسه با...

ستاره ای که در چشمان تو

میدرخشه هیچند !

پنج شنبه 26 دی 1392 13:23 |- mina -|

دقیقا زمانی که وقتش نبود

من دلگیر شدم تو دلت گیر شد

چهار شنبه 18 دی 1392 19:46 |- mina -|

دیشب باران می بارید
روی نیمکت باران زده نشستم تا
با او صحبت کنم
گفتم خدایا
تو هم دلت گرفته تو هم چشم انتظاری
گفتم خدایا
تا کنون عاشق شده ای
تو هم درد دوری را کشیده ای
تو چرا گریه می کنی
تو هم مثل من تنهایی
تو هم دستهای گرم و مهربانی را گم کرده ای
تو هم صدایت به جایی نمی رسد
دیگر قلبی برایت نمی تپد
دیگر او به یادت نیست
گفتم جوابم را بده چرا
چرا عشق را آفریدی
این همه چیز چرا عشق
گفتم خدایا می گویند بارانت رحمت است
اما من فکر می کنم
از دل پر درد توست
چرا سکوت برگزیده ای
حرفی بزن چیزی بگو
تو همیشه ساکت وآرامی
می خواهی چه چیز را ثابت کنی
اینکه خیلی صبوری؟
من به صبوری تو نیستم
اشک هایم را ببین
چشمان من هم مثل آسمانت
بارانیست
تو دردم را می دانی
تنها آرزویم را برآورده کن
همین امشب مرا دریاب
همین امشب که با تو باریده ام...

 

چهار شنبه 18 دی 1392 19:31 |- mina -|

میمیرم برات

نمیدونستی میمیرم بی تو و بدون چشات

رفتی از برم

نمیدونستی که دلم بسته به ساز صدات

آروزمه که میدونستی که من میمیرم برات

میمیرم برات

عاشقم هنوز

نمی خواستی که بمونی و بسوزی به ساز دلم

گفتی من میرم

تو می خواستی بری تا فرداها گل خوشگلم

برو راهی نیست تا فرداها از آب و گلم

از آب و گلم

گل خوشگلم

..................................................

سفرت به خیر

اگه میری از اینجاها تا یه شهر دور

تا یه شهر دور

برو که رفتن بدون ما میرسه به یه دنیا نور

برو که رفتن بدون ما میرسه به یه دنیا نور

به یه دنیا نور

میمیرم برات

سفرت به خیر

برو گر شکستی زمن می تونی دوباره بساز

دوباره بساز

از دلی شکسته نومیدو خسته تو باز غرور

از دلی شکسته نومیدو خسته تو باز غروز

تو بازم غرور

می می رررررررررررررم

نمی خوام بیای

نمی خوام میون تاریکی من تو حروم بشی

نمی خوام ازت

نمی خوام مثه یه شمع بسوزی برام تا تموم بشی

برو تو بزرگی می خوام که فقط آرزوم بشی

 آرزوم بشی

عااااااااشقم هنوز

میمیرم برات

نمی دونستی میمیرم بی تو و بدون چشات

رفتی از برم

نمی دونستی که دلم بسته به ساز صدات

آرزومه که میدونستی که من میمیرم برات

میمیرم برات

یک شنبه 15 دی 1392 20:54 |- mina -|

خیلی ...
خیلی حرف است ...
که تو هر روز در گلویت
خاری کشنده احساس کنی
برای کسی که
” بدانی “
حتی یک بار در عمرش
به خاطر تو ” بغض ” هم نکرده است ...

یک شنبه 8 دی 1392 13:23 |- mina -|

تا دیدار تو

یک شیشه فاصله است و من

مثل ماهی

میانِ تُنگ

و تُنگ

میان دریا.

آه، اگر بشکند این دیوار شیشه‌ای!

یک شنبه 8 دی 1392 13:17 |- mina -|

دختر که باشی، باید حواست به درد پای مادرت باشه

دختر که باشی، ساعت ها برایت مهم میشود تا مبادا پدرت قرص هایش را فراموش کند

دختر که باشی، با دیدن موهای سفید پدرت آرزوی مرگ میکنی

دختر که باشی میشوی صندوقچه ی اصرار برادر

دختر که باشی، به تمام نگاه ها، بوق ها، سوت ها، تیکه ها عادت میکنی

دختر که باشی، هر آشغالی به خودش اجازه میده بهت نگاه کنه

دختر که باشی، از خلوت بودن کوچه و خیابون وحشت داری و از جاهای شلوغ میترسی

دختر که باشی، به هیچ کس اعتماد نمیکنی حتی به سایه ات

به سلامتی همه دخترا

پنج شنبه 21 آذر 1392 14:41 |- mina -|

خدا جونم

اینکه قلبم شکست به درک...

اینکه تنها شدم هم به درک...

اصلا دلمم شکست به جهنم!

ولی این منو آتیش میزنه که خودمو زنده گذاشتی

تا جلوی این شکسته ها شرمنده شم..!

خدااااا....حقم کو؟؟!

پنج شنبه 21 آذر 1392 14:31 |- mina -|

چند روزیست دست هایم را…

با چند کتاب و نوشته، سرگرم کرده ام اما…

گول نمی خورند…

هیچ چیز معجزه ی دست های تو نمی شود!

پنج شنبه 21 آذر 1392 14:26 |- mina -|

رفتی..

درست زمانی کة..

دوست داشتنت را اعتراف کردم.

و هنوز مانده ام چرا همه معشوق ها،

به این اعتراف حساسیت دارند....!!!

پنج شنبه 21 آذر 1392 13:59 |- mina -|

سلام نرگس خانوم

سوال پرسیده بودی که چه جوری میشه تبادل لینک کرد اما آدرس وبتو نذاشته بودی

سمت راست میز کارت زده پیوند ها/لینک های وبلاگ.برو تو اون بعد ادرسو اسم وب مورد نظورتو وارد کن

به همین راحتی

های وبلاگ

 

چهار شنبه 20 آذر 1392 18:24 |- mina -|

همیشہ دقیقآ وقتی پُر از حرفﮮ

وقتی بغض میڪُכּ ی

وقتﮮ בآغوכּ ی(!)

وقتی בلِت شڪستہ

دقیقا همیכּ وقتآ

انقدر حرف دآری ڪہ

فقط میتوכּ ی بگﮮ:

"بیخیآل"...!!!

چهار شنبه 13 آذر 1392 17:3 |- mina -|

دختری چوب کبریت های نفروخته اش را می خورد

مردی خورشید را می خرد تا سیگارش را روشن کند

اختلاف یعنی

مردی برای اجاره خانه ، کلیه اش را می فروشد

زنی برای زیبایی ، کلیه ی بدنش را عمل می کند!

دنیای عجیبی شده

یکی پول هایش را پارو می کند

یکی اشک هایش را...

آهای فلانی

قهوه ات را که سر کشیدی

برای فالش سر چهار راه بیا

این جا کودک هایی هستند

که تقدیرشان را خیلی وقت است فروخته اند

چهار شنبه 13 آذر 1392 16:46 |- mina -|

حتی واست مهم هم نیستم

تلخه

سه شنبه 5 آذر 1392 22:22 |- mina -|

آره من همیشه و همه جا مقصرم

حرفام.کارام.همه. دل همه رو میشکونه

ولی دل من چی؟

اصن دل من مهمه؟

کسی به فکر این هس که منم دل دارم؟

که منم میشکنم؟

چرا من همیشه کوتاه بیام؟

یعنی من اشتباه میکنم؟

خستم از ادمای اطرافم

شایدم دیگران از من خستن

حق دارن

حق دارن

حق دارن

می خوام سنگ باشم

آدما سنگ دلارو بیشتر دوست دارن

هرچی مهربونو با محبت باشی

بیشتر صدمه میبینی

از من میشنوی سنگ باش

سنگ

بذار بگن بی احساس

بذار بگن قصی القلب

بدار بگن مغرور

ب د رک

ب د ر ک

پنج شنبه 30 آبان 1392 13:41 |- mina -|

سلامتی اونی که قول داد تا آخرش بمونه ولی مشخص نکرد...

آخرش کجاست؟؟؟!!!

پنج شنبه 30 آبان 1392 11:10 |- mina -|

ﺩﺭﺩ ﯾﻌﻨﯽ :


ﺍﻣﺸﺒﻢ ﻣﺜﻞ ﺷﺒﺎﯼ ﺩﯾﮕﻪ


ﺭﻭ ﺗﺨﺘﺖ ﺩﺭﺍﺯ ﺑﮑﺸﯽ


ﺁﻫنگ ﺑﺰﺍﺭﯼ ﻭ ﺑﺎﺯﻡ ﻓﮑﺮ ﮐﻨﯽ


ﺑﻪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﮐﻪ ﺑﺎﻫﻢ ﻣﯿﺰﺩﯾم . . .


به ﺍﯾﻨﮑﻪ خیلی همراهم بودی . . .


به ﺍﯾﻨﮑﻪ حتی یه نگاهش برات یه دنیا ارزش داره . . .


به ﺍﯾﻨﮑﻪ چقدر باهم دعوا کردیم و آشتی کردیم . . .


به ﺍﯾﻨﮑﻪ کلی حرف توی دلت میمونه و نمیتونی بهش بگی . . .


ﺑﻪ ﺍﯾﻨﮑﻪ . . .


لعنت به ﺍﯾﻨﮑﻪ ها . . .


ﻭ ﻣﺜﻞ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﭼﺸﻤﺎﺕ باید ﺗﻘﺎص ﭘﺲ ﺑﺪن . . .

یک شنبه 19 آبان 1392 13:51 |- mina -|

پرچمش سبز است و با اسب سپیدی میرسد

می کشد او هر چه دشمن با دلیری میرسد

دشمنان را یک به یک او سر زند در لحظه ای

گرد و خاکی میکند چابک سواری میرسد

او عزیز است نزد آقایم حسین چون اکبرش

از میان گرد و خاک با مشک خونی میرسد

یا ابوالفضل (ع)گویم و از او مدد گیرم همی

عطر او همراه حیدر با فرق خونی میرسد

یک شنبه 19 آبان 1392 13:42 |- mina -|

مردی ؟؟؟

هر چقدر مغرور ...!

هر چقدر صادق ...!

هر چقدر ساده ...!

هر چقدر جذاب ...!

هر چقدر مکار...!

هر چقدر........

درست...

اما گاهی ،برای فتح یک وجب از جغرافیای زن باید به زانو بیفتی ...!!!

بله باید ...

یک شنبه 19 آبان 1392 13:36 |- mina -|

دلتنگم

 

دلتنگ روزهای باتو بودن

 

من صدایت کنم "عشقم"

 

وتو بگویی "جونم"

 

ومن سیرنشوم ازاین جانم گفتنهایت

 

وبازصدایت کنم وبازصدایت کنم.........

 

روزهای خوب چه زود تمام میشوند

پنج شنبه 9 آبان 1392 1:39 |- mina -|

ϰ-†нêmê§

صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد